اعتماد سوزی و کین افروزی به چه قیمت؟!
چکیده :در چنین شرایط نامتعارفی حاکمان باید بیش از پیش مواظب اظهارات، مواضع و عملکردهای خود باشند. تعجب من از این است در شرایطی که جامعه از فساد و تبعیض و بیکاری و گرانی جانش به لب آمده به طوری که هفتاد شهر کشور دستخوش ناآرامی می شود نه تنها به این حقیقت توجهی نمی شود بلکه ظاهراً تعمدی وجود دارد که موارد آشکار فساد و تبعیض به رخ جامعه عصبانی و بی اعتماد کشیده شود تا تتمه اعتمادی که به نظام وجود دارد به کلی از بین برود و به جامعه چنین تفهیم شود نه تنها عزمی برای محو فساد و تبعیض وجود ندارد بلکه برعکس اراده بر ادامه آن...
محسن آرمین
اعتراضات خیابانی و حوادث تلخ هفته های گذشته خیلی ها را شوکه کرد. همه از علل وقوع این اعتراضات میپرسند. من طی یکی دو یادداشت و مصاحبه در تحلیل ماجرای مذکور بر این نکته تأکید کردم که عامل اصلی این رخداد صرفاً وجود مشکلات و نارضایتی نیست، بلکه از بین رفتن اعتماد دستکم بخشهایی از جامعه به کارآمدی نظام درحل مشکلات و فقدان چشماندازی روشن از آینده است. مشکلات و بحرانها زمانی موجد حرکتهای انفجاری و اعتراضات خشمآلود میشوند که معترضان امیدی به حل آنها نداشته باشند و سیستم را در حل آنها و اداره صحیح امور ناکارآمد بدانند. براساس این تحلیل اسیب شناسانه به سادگی میتوان دریافت که حاکمیت در شرایط کنونی باید چه اقداماتی انجام دهد و چه مسائلی را کانون اهتمام خود قرار دهد. این تحلیل واجد یک پیام کلیدی و مهم است و آن این که درست است که مردم مشکلات اقتصادی و معیشتی را بیش از هر مشکل و بحران دیگری درک و لمس میکنند اما رهیافت مطلوب برای کاهش نارضایتیها و عدم تکرار حوادث مذکور، سیاسی است و نه اقتصادی. به بیان دیگر نظام باید تلاش خود را بر بازسازی اعتماد جامعه به کارآمدی نظام در حل مشکلات و تقویت امید به ایندهای بهتر در اذهان عمومی متمرکز کند این تلاش عمدتاً معطوف به حوزه های سیاسی خواهد بود.
شرایط کنونی بسیار حساس است. وقتی اعتماد نسبت به کارآمدی سیستم ضربه خورد و افق آینده مبهم شد اولاً ذهنیت بدبین و معترض جامعه آمادگی پذیرش هر تحلیل و ارزیابی منفی نسبت به حکومت را دارد و هر شایعهای در جامعه گوش شنوا پیدا میکند و ثانیاً هر نقص و نارسایی و عملکرد خطایی در اذهان بی اعتماد و نا امید و معترض بازتابی به مراتب عظیمتر از ابعاد واقعی خود خواهد داشت. ذکر یکی دو مثال این حقیقت را روشنتر میکند. طی روزهای گذشته خبر تأثر آور مرگ یک کودک در منطقه زلزله زده کرمانشاه براثر سرما خوردگی در فضای مجازی بازتاب گستردهای یافت. خبر با این تیتر انتشار یافت که یک کودک زلزله زده از سرما جان داد. آن چه رخ داده بود واقعهای استثنایی نبود. طبیعی است وضعیت زلزله زدگان منطقه در شرایط سرمای زمستان مطلوب نیست. با گذشت یک ماه از زلزله نیز نمیتوان انتظار داشت مسکن آسیب دیدگان ساخته شده باشد. بنابراین سرما خوردگی یک کودک در چنین شرایطی امر چندان دور از انتظاری نیست به احتمال قوی پدر مادر کودک نیز در مراجعه به پزشک تأخیر کردهاند. این گونه حوادث در کشور هفتاد میلیونی امری غیر قابل فهم نیست. اما چنین حادثهای چنان که مشاهده کردیم در شرایطی که اعتماد جامعه به کارامدی نظام به شدت لطمه خورده است، به عنوان سندی بر این ناکارآمدی در اذهان عمومی معترض و عصبانی بازتابی وسیع پیدا میکند. به عنوان نمونهای دیگر هفته گذشته خبری منشتر شد که هنرمندی قرآن کریم را در بدنه یک کشتی مطلا با ابعاد کوچک که ظاهراً نماد کشتی نوح است خطاطی کرده است. این گونه کارهای هنری در ایران و دیگر کشورها امری رایج است. این حق هر هنرمندی است که براساس علائق خود دست به آفرینش هنری بزند هزینه تمام شده این اثر که با اب طلا مزین شده بود چنان که گفتهاند از چند ده میلیون تجاوز نمیکند. اما ارائه این اثر هنری به یکی از عتبات و تبلیغ آن از سوی منابع خبری رسمی کافی بود تا موجی از اعتراض در فضای مجازی راه بیفتد و صرف چنین هزینه هایی در شرایطی که مردم گرفتار مشکلات معیشتی هستند شدیداً محکوم شود.
در چنین شرایط نامتعارفی حاکمان باید بیش از پیش مواظب اظهارات، مواضع و عملکردهای خود باشند. تعجب من از این است در شرایطی که جامعه از فساد و تبعیض و بیکاری و گرانی جانش به لب آمده به طوری که هفتاد شهر کشور دستخوش ناآرامی می شود نه تنها به این حقیقت توجهی نمی شود بلکه ظاهراً تعمدی وجود دارد که موارد آشکار فساد و تبعیض به رخ جامعه عصبانی و بی اعتماد کشیده شود تا تتمه اعتمادی که به نظام وجود دارد به کلی از بین برود و به جامعه چنین تفهیم شود نه تنها عزمی برای محو فساد و تبعیض وجود ندارد بلکه برعکس اراده بر ادامه آن است.
در روزهای اخیر خبر تبرئه سعید طوسی را شنیدیم. نفس صدور چنین حکمی به غایت تأسفبار و ناامید کننده است. اما آن چه بر بهت و حیرت ناظران میافزاید زمان صدور این حکم است. گویی تعمدی برای عصبانی کردن و ناامید ساختن کامل مردم به احتمال اصلاح امور و حل مشکلات در درون نظام وجود دارد. جالب این که حکم تبرئه سعید طوسی همزمان با انتشار خبر محکومیت یک پزشک در امریکای به اتهام آزار جنسی چند دختر بچه به یکصد و هفتاد سال زندان منتشر میشود و بدین ترتیب رسماً جامعه به مقایسه م دستگاه قضای جمهوری اسلامی و دستگاه قضای آمریکا فراخوانده میشود. عمق و ابعاد این نابخردی چنان است که نمیتوان باور کرد تعمدی در کار نبوده است. براساس شایعات موجود که این روزها در محافل مختلف دهان به دهان میگردد سعید طوسی به توصیه برخی از کشور خارج شده است. اگر این خبر درست باشد آن گاه باید بر این بی عدالتی و تبعیض خون گریست.
من نمیدانم آقایان اگر برای جامعه و قضاوت افکار عمومی ارزشی قائل نیستد چرا با حیثیت اسلام و قرانی که مشروعیت خود را از آن میدانند این گونه بازی میکنند. آیا به خاطر این که سعید طوسی معلم قرائت قرآن بوده و روابطی با کانونهای قدرت داشته است، باید همه چیز را قربانی و نظام را هزینه او کرد؟ اگر آن گونه که دکتر صادقی نماینده مردم تهران در مجلس گفته است، گرفتن پرونده سعید طوسی از دادگاه ونهایتاً تبرئه او بدون انشاء رأی توسط رئیس دادگاه و تنها با امضای دو مستشار درست باشد دیگر اعتبار و حیثیتی برای قوه قضائیه باقی میماند؟ یا این خبرها که در سطح وسیعی منتشر شده است درست است یا خیر. اگر درست نیست چرا مقامات قضا با شجاعت از عملکرد خود دفاع نمیکنند و به افکار عمومی توضیح قانع کننده نمیدهند و اگر درست است، چرا در برابر این فساد و تبعیض و ستم آشکار سکوت می کنند؟ اگر آقایان مصلحت خود را در سکوت میبینند، دلسوزان و مشفقان نمیتوانند با سکوت خود در عواقب زیانبار و اجتناب ناپذیر این گونه عملکردها برای کشور و نظام سهیم شوند «وَ تَرى کَثیراً مِنْهُمْ یُسارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ . لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُون»(مائده: ۵۲-۶۳)(و بسیارى از آنان را مىبینى که در گناه و تعدى و حرامخوارى خود شتاب مىکنند. واقعا چه اعمال بدى انجام مىدادند. چرا الهیون و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه [آلود] و حرامخوارگىشان باز نمىدارند؟ راستى چه بد است آنچه انجام مىدادند.)
با صدورحکم تبرئه سعید طوسی پرونده قضایی او در قوه قضائیه بسته شد اما یقیناً پرونده او و پرونده قوه قضائیه در محکمه افکار عمومی همچنان باز خواهد ماند.
منبع: امتداد